مقاله: سیر تکامل حقوق بشر

نرم افزار های موبایل

بازی های موبایل

دانلود بر اساس مدل گوشی

android نوکیا

ريگســـــــار

تبلیغات
تبلیغات
کمی توضیح



ريگســـــــــار تماس با ما zrigsar@yahoo.com
Admin


لینک دوستان
نویسندگان
آرشیو ماهانه
تبلیغات
تبلیغات
آمار سایت

    آمار بازدید
    کل بازدید :
    افراد آنلاین :



    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

    <-PollName->

    <-PollItems->

    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 971
    بازدید دیروز : 0
    بازدید هفته : 971
    بازدید ماه : 1532
    بازدید کل : 132477
    تعداد مطالب : 3740
    تعداد نظرات : 98
    تعداد آنلاین : 1

تبلیغات

تبلیغات

مقاله: سیر تکامل حقوق بشر

 

 

مقدمه

     همانطور که واضح است اگر ما مسلمان هستیم و به کتاب خدا، به رسولش و به معاد باور داریم، ولی شاید تعداد کثیری از ما قوانین الهی را به طور کامل بدانیم و در عمل پیاده می کنیم و به جای آن به رسم و وواج های غیر اسلامی و ناپسند پرورده شده و انکشاف یافته در جامعه اهمیت بیشتری قائل می شویم. یکی از مواردی که از اینگونه طرز تفکر ما صدمه دیده" حقوق انسانها" است. همه ی ما کم و بیش از طریق رسانه های جمعی در باره وقایع و موارد مختلفی تخطی و پایمال شدن حقوق انسان ها در گوشه و کنار کشور ما مطلع می شویم که واقعا درد آور و تاسف بار است. البته این تخطی از حقوق انسان ها علل و ریشه های خاص درونی و بیرونی خودش را دارد.

     همچنان از جانب دیگر یکی از داغ ترین بحث امروز در جامعه افغانستان بحث حقوق بشر است که از آن تعریف های گوناگون و قرات های مختلف وجود دارد بعضی ها به این عقیده هستند که این پدیده یک پدیده وارداتی ازغرب است.

     حقوق بشر همزاد با پیدایش انسان است. وقتیکه خداوند پدر انسان ها( آدم ع) را خلق کرد و او  را اشرف المخلوقات خواند و خلافت زمین را به او سپرد و به ملائک امر کرد که به پای انسان سجده تکریمی کنند بعض به شرافت، حیثیت و کرامت انسان احترام گذاشته و به حقوق بشر ارج بگذارند.

     پس گفته می توانیم که حقوق و بشر دو روی یک سکه بوده و حقوق انسان با زندگی او گره خورده و غیر قابل انفکاک است و از بدو خلقت با او همراه بوده است و اما مفهوم حقوق گره خورده و غیر قابل انفکاک است و از بدو خلقت با او همراه بوده است و اما مفهوم حقوق بشر به معنی امروزی بعد از جنگ جهانی اول(1914 تا 1918) به کار برده شد که ریشه های آن را می توان تا 3000 سال قبل مشاهده و سراغ کرد ادیان آسمانی چون دین حضرت عیسی(ع)، دین حضرت موسی(ع) به خصوص دین اسلام در تامین حقوق بشر نقش داشته و در حمایت از آن کوشیده اند.

     در دین اسلام نجات یک انسان بی گناه به مثابه نجات تمام انسان ها و کشتن یک انسان به نا حق به مثابه کشتن تمام انسان هاست. دین مقدس اسلام برای لغو نظام برده داری تلاش نموده و تاکیید کرد که اگر مسلمانی نسبت به معاذیری روه گرفته نمی تواند، باید یک برده را آزاد کند و پیامبر(ص) فرمود: هر کس اگر غلامش را لت و کوب کند، آن غلام خود به خود آزاد می شود.

خلاصه اینکه اکثر متون دینی بر اهمیت مساوات، وقار و مسولیت کمک به دیگران که در ذات خود از ارزش های اساسی حقوق بشر اند، تاکید می نماید. با این حال در مبحث حاضر تلاش نمودیم تا تاریخچه پدیده حقوق بشر و سیر و تکامل آن را مورد بررسی قرار دهیم.

این مبحث پس از یک تحقیق علمی در آثار کتبی اعم از کتاب های چاپی و الکترونیکی پیشینه تاریخی حقوق بشر را به بررسی گرفتم که امید می رود این تحقیق بر معیارهای علمی استوار بوده و مفید واقع گردد.

 

تعریف حقوق بشر:

حقوق بشر در لغت از دو واژه ( حقوق- بشر) تشکیل یافته است که حقوق جمع حق است و حق به معانی مختلف به کار رفته است مانند:

نام خداوند(ج)، درست و راست، اختیار تصرف در چیزی، حلال و جایز، عدالت، ضد باطل و نیز به معانی بهره و سهم نیز به کار رفته است.

بشر: تمام انسان هایی که در روزی زمین زندگی می کنند بشر هستند.

حقوق بشر مجموع حقوق ذاتی و اجتماعی که افراد بشر به عنوان بشر بودن مستحق آن هستند. حقوق بشر شامل تمام حقوق، اعم از حقوق  ذاتی که با خلق شدن شان ودیعه داده می شود و هم حق کسبی که اجتماع برایشان قایل است، می باشد.

 حقوق ذاتی مانند: حق حیات، حق غذا و غیره

حقوق اجتماع بر ایشان قایل است، می باشد. حقوق ذاتی مانند: حق حیات، حق غذا و غیره.

حقوق اجتماعی مانند: حقوق سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره.

ویژگی های حقوق بشر:

1-    حقوق بشر ذاتی است.

2-    حقوق بشر عطیه الهی است.

3-    حقوق بشر غیر قابل تقسیم است.

4-    حقوق بشر غیر قابل انفکاک است.

5-    حقوق بشر جهانی است.

 

مراحل سیر و تکامل حقوق بشر

در این راستا این سوال همواره می تواند قابل طرح باشد که تاریخ حقوق بشر از چه زمانی آغاز شده است. پاسخ به این سوال نمی تواند چندان دقیق باشد؛ همچنان که برخی از نویسندگان آن را به دو هزار سال قبل از میلاد نسبت می دهند، در حالی که برای برخی دیگر حقوق بشر صرفا در اواسط قرن بیستم یعنی چهار هزار سال بعد قابل درک است.

متون موضوعه بر حمایت و تامین حقوق بشر تاکید دارد به طور مثال: " منشور بزرگ" انگلستان که در سال1215 م به امضا رسید به یکی از اولین یاد داشتهای قانون حقوق بشر تبدیل گردید که در قسمت از آن آمده است: " حتی فرمانروا بالاتر از قانون نمی باشد." و این منشور منبع قانون اساسی انگلستان قرار گرفت.

همینطور حقوق دان هالندی (هوگو گروتس) در سال 1625 م کتابی را تحت عنوان " حقوق، صلح و جنگ" نوشت که این مبحث بنیان گذار قانون بین المللی شناخته شد.

جان لوک فلیسوف بریتانیایی در سال 1690 م نظریه حقوق طبیعی را در کار خود بنام دو معاهده دولت انکشاف داد.

با در نظر داشت آنچه گفته شد آمدیم حقوق بشر از نقطه تاریخی به پنج مرحله دسته بدندی گردیده است.

مرحله اول( قبل از سال 1215) 

تلاش برای بدست آوردن حقوق بشر

طویل ترین مرحله در زمینه بدست آوردن حقوق بشر به شمار می رود و خصوصیت ویژه این مرحله همانا" تلاش برای بدست آوردن حقوق بشر" می باشد. دانشمندان این مرحله را بنام آغاز تاریخ انسان می شناسند. از ابتدای تاریخ بشریت تا سال1789 همه تلاش ها در راستای کسب حقوق طبیعی و ذاتی بشر متمرکز بود تا بشر از حقوق و ارزش هایش بهره مند گردد.

طی این مرحله که از آغاز پیدایش انسان شروع و تا سال 1215 ادامه دارد، همه تلاش بشر در راستای کسب حقوق طبیعی و ذاتی متمرکز بوده تا بشر از حقوق و ارزش هایش بهره مند گردد.

در این مرحله ادیان آسمانی به خاطر حصول حقوق بشر تلاش نموده اند. دین مقدس اسلام حقوق انسان را در مرحله های مختلف حراست نموده و به انسان کرامت داد ( ولقد کرمنا بنی ادم وحملنا هم فی البر و لبحر. الایه)

با ظهور دین اسلام حقوق مردان، نان و اطفال تضمین شده و انسان را از تاریکی های جهل نجات داده و به شرافتش ارج گذاشت.

عمدتا طی این مرحله در مورد حقوق بشر سه نوع رابطه مورد توجه قرار می گیرد:

رابطه انسان با ماحول

رابطه انسان با ماحول

رابطه انسان با تولید

بین مرحله اول و دوم دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی قرن هفت میلادی را به عنوان نقطه عطف در بحث حقوق بشر یاد می کنند که این نقطه عطف ظهور دین مقدس اسلام است.

ظهور دین مقدس اسلام به عنوان آخرین و مکمل ترین دین واقعا نقش حقوق انسان ها را برازنده میسازد و ما هرگاه به رفتار، کردار و گفتار پیامبر بزرگوار اسلام می نگریم همه و همه بحث حقوق بشری است.

دین مقدس اسلام حقوق انسان را در عرصه های مختلف حراست می نماید. خداوند(ج) به انسان کرامت اعطا فرمده است( ما انسان را کرامت دادیم.) انسان برخوردار از حق کرامت است. با ظهور دین مقدس اسلام دیگر کسی حق نداشت تا دختران خود را زنده به گور کند زیرا زنان نیز انسان بوده و انسان ها دارای حقوق و ارزش ها می باشند.

مرحله دوم( قبل از سال 1948)

تدوین حقوق بشر

نخستین جوانه ها اعلامه حقوق بشر را به مفهوم امروزی در اوایل قرن سیزدهم در انگلستان می یابیم که مردم انگلستان در آن دوره متحد شدند و قدرت پادشاه را محدود نمودند.

سر انجام پادشده در مقابل خواستهای مردم سر فرود آورده و حقوقی راب رای مردم در نظر گرفت که در ان اعلامه آمده است: " مجازات اشخاص باید متناسب با جرم آنان باشد."

دومین اعلامیه حقوق بشر " اعلامیه آزادی" آمریکا در سال 1776 است که در مقدمه آن چنین تذکر یافته است " ما باور داریم و می خواهیم آشکار نماییم که همه انسان ها مساوی خلق شده اند و از سوی آفریدگار شان صاحب حقوق غیر قابل انتقال مانند زندگی، آزادی  و جست جو سعادت گردیده اند.

سومین اعلامیه حقوق بشر" اعلامیه حقوق بشر و شهروند" فرانسه سال 1789 م است. نماینده های ملت فرانسه در 26 آگست 1789 در مجمع ملی در پاریس گرد هم آمدند و علت همه تیره روزی های بشر و فساد حکومت ها را تنها اعمال از حقوق بشر و عدم آگاهی از آن دانستند و و طی اعلامیه رسمی حقوق طبیعی و مقدس بشر راعرضه نمودند آنها تاکید ورزیدند که بشر آزاد خلق شده است و باید آزاد زندگی کنند و از لحاظ حقوقی با یکدیگر برابر اند.

این اعلامیه هدف کلیه جمعیت های سیاسی را حفظ حقوق طبیعی و جداناپذیر بشر خواند که عبارت از آزادی ملکیت، امنیت و سر انجام مقاومت در برابر ستم.

این اعلامیه دارای 17 ماده می باشد که در متن اندوه بار تاریخ بشریت شکل یک سند رسمی و تاریخی عرض اندام نمود.

بعد از جنگ جهانی اول( 1918-1914) اکثر کشورها دارای قانون اساسی گردیده و در مقایسه قوانین شان بخشی از تحت عنوان اعلامیه گنجانیدند.

مرحله سوم 10 دسامبر 1940

تبارز حقوق بشر

پس از جنگ دوم جهانی(1945-1939) میلیون ها انسان به جرم پیروی از دینی و یا متعلق بودن به قومی یا سرزمینی خاصی کشته، معیوب و آواره شدند. صرف نظر از دیگر خسارات مادی و معنوی اضافه از 55 میلیون تلفات انسانی با خود داشت.

متفکران و اندیشمندان جهان د دهم دسامبر 1948 م اعلامیه جهانی حقوق بشر را در یک مقدمه و 30 ماده تهیه نموده و در سامان ملل متحد به تصویب رسانیدند. تحقق و رعایت آن را بزرگترین آرزوی بشریت اعلام داشتند. امروز اعلامیه جهانی حقوق بشر مهم ترین منبع حقوق بشردر جهان محسوب شده و مبنایتمام میثاق ها و تعهدات بین الملی حقوق بشری است.

 

مرحله چهارم 1966

استحکام حقوق بشر

در پهلوی اعلامیه جهانی حقوق بشر سه سند حقوق بشری دیگری نیز طی این سال ها به تصویب می رسند که مکمل اعلامیه جهانی بشر بشمار می روند.

1-میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

2- پروتوکول اختیاری به ارتباط کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی سیاسی

3-میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی

به تعقیب این اسناد اساسی حقوق بشر بیش از 20 میثاق و معاهده در رابطه به حقوق بشر به تصویب رسیدند.

 

مرحله پنجم( سال1992)

معیار قرار گرفتن حقوق بشر

بعد از سال 1992 م تلاش ها در راستای جهانی شدن حقوق بشر صورت گرفت که با پایان جنگ سرد در نیمه دوم دهه هشتاد زمینه برای جهانی شدن حقوق بشر مساعد گردید، اتحاد جماهیر شوروی سابق سقوط نمود در داخل قلمرو شوروی 15 کشور دیگر عرض وجود نمودند. کشورهای تازه از بند رسته هر کدام حقوق بشر را فریاد نمودند.

امروز رعایت و تطبیق حقوق بشر در قوانین اساسی اکثر کشورها تسجیل و متعهد گردیده است. قانون اساسی جدید افغانستان نیز رعایت حقوق بشر را تضمین نموده چنانچه ماده هفتم این قانون صراحت دارد: " دولت منشور ملل متحد، معاهدات بین الدول، میثاق های بین المللی که افغانستان به آن ملحق شده است و اعلامیه جهانی حقوق بشر را رعایت می نماید."

پس گفته می توانیم که رعایت حقوق بشر یک ضرورت تاریخی بوده که با تحول زندگی بشر، ایجابات زمان و تعهد به قوانین ملی و بین المللی ضمانت اجرای پیدا کرده و الزام آور شده است.

خصلت عمده این مرحله همانا تلاش به منظور جهانی شدن حقوق بشر می باشد. نیمه دوم دهه هشتاد پایان جنگ سرد را نشان می دهد. ایدولوژی های که حقوق بشر را هر کدام به زعم خویش زمزمه می نمودند به گونه رنگ باختند و زمینه را برای جهانی شدن حقوق بشر مساعد تر نمودند.

در همین حال برای شرح بهتر چگونگی شکل گیری و توسعه حقوق بشر با زمینه های تاریخی حقوق بشر را در دوره های ذیل به بررسی می گذاریم.

حقوق بشر در میراث قدما

تاریخ کهن بشریت همواره حکایت از سلطه و سیطره طبیعی و خود خواهانه افراد قوی بر افراد ضعیف دارد که حاصل آن ایجاد فرهنگ زورمداری بوده است. در روابط متداول دوستانه و خصمانه بین افراد و بین گروه ها، قوی ترین افراد و گروه ها در طبقات بالاتر و در جایگاه های برتری قرار می گرفتند. آسیب پذیری منزلت ذاتی انسانی را به اعتبار این بالاتری و برتری عرضی و مادی باید دانست که در روند ناخجسته تاریخی نهادینه شده و حتی حکما و فلاسفه را دچار این اشتباه نموده است، تا جایی که بعضا نظام طبقاتی و بردگی را مرود تائید قرار داده اند.

با این ترتیب، از گذشتگانی که در بند نظام کهن و مزمن اختلاف طبقاتی بوده اند، نمی توان انتظار داشت که حقوق ذاتی بشر را در مفهوم امروزی درک کنند. اما سرشتت عدالتجو ظلم ستیز انسانی را نمی توان انکار کرد؛ تا جایی که سر به دارانی مبارزه از یک سو و برخی پادشاهانی رعیت پرور از سوی دیگر، در راه خدمت به بشریت و دفع ظلم و ستم گام هایی برداشته و از خود نامی نیک به جای گذاشته اند. علاوه بر آن، تعالیم پیامبران که بشریت را برای اقامه قسط و عدل راهبری کرده اند. فضاهای انسان دوستانه ای را در جریان تاریخ به وجود آورده و افراد را جویای احقاق حق نموده است. به هر حال، تداول و ارتقا حقوق بشر پاره ای از پیشتاز های سیاسی و اجتماعی را طلب می کند که در میراث قدما به جای مانده است و در مقاطع تاریخی باستانی و قرون وسطا قابل بررسی و ارزیابی است.

بند اول: تاریخ باستانی حقوق بشر

اول: قانون حمورابی

قانون حمورابی که حدود1730 قبل از میلاد تدوین شده، نخستین متن حقوقی نوشته ای است که با بیان قواعد متنوع حاکم بر روابط انسانی، می توان آن را با تحلیل قابل درک تاریخی، کم و بیش مرتبط با حقوق بشر امروزی دانست. اما در مجموعه 282 ماده آن، مشکل بتوان آن را با اسناد حقوقی جدید مقایسه منطقی نمود.

در خصوص قابلیت انطباق متون اولیه، همچون قانون حمورابی یا (ده فرمان) نگاشته شده بعد از آن یا قوانین سیروس در قرون هفتم تا ششم قبل از میلاد با قوانین جدید، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد.

برخی معتقد اند، این متون تنها به منظور انتظام جامعه انسانی مورد نظر تدوین شده و آنچنان که باید، حاوی اندیشه حقوق بشر نمی باشد. بهترین دلیل برای این ادعا، تداول و رسمیت بردگی است که در آن زمان، به عنوان یک نظام قابل قبول مورد توجه بوده و حتی قرن ها بعد از این قانون، فلاسفه ای همچون ارسطو آن را در نظام طبیعت می بیند. بنابر این، کار بهیوده ای است که در این قواعد به جستجوی مبانی حقوق معترف به حیثیت ذاتی انسان بپردازیم.

البته با قبول تفاوت های بنیادینی که بین این متون و اسناد جدید و حتی با متون قرون وسطا وجود دارد، برخی دیگر معتقد اند که این اسناد قدیمی در جای خود به دلایلی نمودار انقلاب مهمی در جامعه بشری است. نخست اینکه این متون نشانه پدیداری " حقوق" است. این حقوق را، هر چند که از سوی پادشاه حمورابی یا حضرت موسی(ع) مقرر شده ، می توان ناشی از مشیت خداوندی دانست به ترتیبی که آنها صرفا نقش سهنگو را دارند. حتی اگر حاکم تمام قدرت را برای خود حفظ می کند، ناشی از میل و اراده خود او نیست بلکه آن را یک قاعده دینی می داند که از او بالاتر است. از طرف دیگر 282 ماده قانون حمورابی و 613 ماده قانون موسی به بیان قواعد حاکم بر جلوه های مختلف زندگی در جامعه می پردازد و از این طریق آنها را انتظام می بخشد و سازماندهی می کند. برخی از مواد قانون حمورابی نه تنها به ارایه رفتارهای منصفانه می پردازد؛ بلکه، در این راه  پاره ای از اعمال را نظیر آنکه نباید کسی را کشت یا نباید کسی را مورد تجاوز قرار داد ممنوع اعلام م یدارد. ده فرمان در متن موجز خود و با تاکیدی بیشتر بر اتکا فرمان های صادره که این حوق را ایجاد کرده است، این موضوع را مورد توجه قرار داده است.

قانون حمورابی که بر روی ستونی از سنگ به صورت زیبایی نوشته شده و در سال 1902، از میان کاوش های باستانشناسی شوش به دست آمده و هم اکنون در موزه لوور پاریس نگهداری می شود، گفته می شود مانند شریعت موسی(ع) از آسمان نازل شده است.

در قسمتی از مقدمه این قانون نام آمده است:"  "آنو"  "و بل" به من، که حمورابی و شاهزاده والامقام و پرستنده خداینم، فرمان دادند تا چنان کنم که عدالت بر زمین فرمانروا باشد؛ گناهکاران و بدان را بر اندازم؛ از ستم کردن توانان بر ناتوان جلوگیرم؛.. و روشی را بر زمین بگسترم و آسایش مردم را فراهم سازم. حمواربی که بل او را به حکومت برگزیده، منم؛ این من منم که هنگام سختی دست کمک به جانب ملتم دراز کرده ام و مردم را بر آنچه در بابل دارند ایمن ساخته ام؛ من حاکم ملت و خدمتگزاری هستم که کارهای او مایه خوشنودی آنو است."

دوم: فرمان کوروش کبیر

کوروش کبیر موسس سلسله هخامنشی (559- 529 ق. م) از جمله پادشاهانی به شمار می رود که نام او در مقابله با بدر ها و اصلاح امور در تاریخ به نیکی یاد شده و رفتار او را پیامبر گونه می دانند. برخی معتقد اندو تایید می کنند کورروش همان ذوالقرنین مذکور در قرآن می باشد و خداوند به او در رو زمین قدرت بخشید و همه امانات را در اختیارش قرار داد تا برای دادگستری گام بردارد.

کوروش کبیر با تصرف بابل قوم یهود را که بخت النصر به اسارت برده بود و تعداد آنها بالغ بر چهل هزار می شد، آزاد ساخت و انچه از ایشان ربوده شده بود، بازگردانید و همه را به شهر اورشلیم فرستاد تا به بازسازی پرستشگاه های خود بپردازند. دادگری و خوش رفتاری با قاوام ملل مغلوب و آزادی ادیان آیین جهانداری کوروش بود.

علاوه بر رفتار پسندیده زمامداری، کوروش اعلامیه ای صادر کرد و فرمان داد آن را بر استوانه ای سفالی نقش کنند تا همگان با مشاهده آن بدانند، او اراده کرده است به مللی که تا کنون تحت ستم پادشاهان جبار بوده اند، از ان پس می توانند با امنیت خاطر به زندگی خویش ادامه دهند. متن این فرمان که از آن به عنوان نخستین اعلامیه حقوق بشر در تاریخ یاد می کنند.

سوم: رومیان و الواح دوازدگانه

حقوق رم با قدمت تاریخی خود، در حقیقت مبنای حقوق اکثر کشورهای قاره اروپاست. از جمله آثار تاریخی به جای مادنده از حقوق رم " الواح دوازدگانه" می باشد. به دنبال بی عدالتی های حکومت طبقه اعیان و اعتراض گسترده طبقه عامه برای تحصیل حقوق برابر، در سال 451-450 پیش از میلاد یک هیات ده نفری برای تنظیم و تدوین الواح دوازدگانه انتخاب شدند. گفته می شود، این الواح شالوده پیشرفت هایی است که طی 13 قرن از بنیانگذاری شهر رم تا مرگ ژوستی نین و حتی ادوار بعد حقوق رم را بهره مند ساخته است.

الواح دوازدگانه مجموعه ای از قواعد اساسی برای یک جامعه ساده کشاورزی، در زمینه های حقوق عمومی، خصوصی، کیفری، مذهبی و نیز آیین دادرسی بر مبنای عرف و عادات است. هر ی از الواح شامل 3 تا 10 ماده است، جز لوح هفتم که مشتمل بر 24 ماده می باشد. عناوین این الواح متفاوت و ناظر به آیین دادرسی اجرای احکام مربوط به بدهکاران، تملیک و تملک، کیفر ریانکاران، بردگی و آداب و رسوم مذهبی و نظایر آن می باشد.

چهارم: دموکراسی و حاکمیت قانون در یونان

یونانیان قدیم گونه ای از زندگی شهری سازمان یافته را نوع تکامل یافته زندگی جمعی به نام دولت- شهر در نظر می گرفتند و آن را مایه زندگی خوب و شایسته می دانستند. زمینه سازی این نظام فکری را می توان نشای از نفوذ کلام خداوندان اندیشه های سیاسی آن زمان، همچون سقراط، افلاطون و ارسطو دانست.

گفته می شود که دوره ای که میان تولد پریکلس و مرگ اربطو واقع است چه در حد خود و چه از لحاظ تاثیری که در مقدرات انسان داشته است، بی شک مهم ترین دوران تاریخ جهان است. تاریخ به وسیله پریکلس نشان داد که رهبری معتدل که از پشتبانی مردم برخوردار باشد، برای اجرای اصلاحات آزادیخواهانه شایسته تر است و دوام بیشتر دارد. این برهه تاریخی را می توان اوج عظمت تمدن یونانی دانست.

دموکراسی آتن، متناسب با زمان خود، ره آورده های ذیل را به همراه داشته است:

1- مشارکت: نظام طبقاتی، تبار آزاد و سواد خواندن و نوشتن از جمله شرایطی بود که بر اساس آن، افراد حق رای دادن و مشارکت در امور را داشتند.

2- حاکمیت قانون: به نظر می رسد که یونانیان باستان قانون را رسمی مقدس می دانستند که مورد تایید خدایان است به تدریج این قانون به اختیار حاکم و سپس در اختیار مجلس عامه با شکل گیری دموکراسی قرار گرفت.

3- عدالت قضایی: انتقال قدرت قضایی از دادگاه های عالی سلطنتی به محاکم قضایی یکی از مهم ترین اصلاحاتی است که توسط پریکلس صورت گرفته است.

4- حق مالکیت: در یونان قدیم حق مالکیت بسیار محترم و قوانین مربوط به آن شدید و انعطاف پذیر بود.

5- آزادی بیان: یکی دیگر از مظاهر دموکراسی در آتن قدیم، آزادی بیان بوده است که صاحبان حقوق مردان آزاد آتن بودند و بدون هیچ محدودیتی از آن استفاده می کردند.

بند دوم: تاریخ حقوق بشر در قرون وسطا

قرون وسطا که از آن تحت عنوان " تاریخ سیاه "  یاد می شود دوره هزار ساله بین قرون پنجم تا پانزدهم است که با سقوط روم غربی در سال476 میلادی آغاز شده و تا فتح قسطنطنیه توسط امپراطوری عثمانی در سال 1451 ادامه داشته است. از مشخصات این دوران، اشاعه دین مسیح و قدرت روحانیون، استقرار نظام ارباب و رعیتی و در نتیجه محدودیت حقوق و آزادی های افراد به ویژه آزادی عقیده بوده است. البته از صدور منشور کبیر توسط شاه انگلستان در سال 1215  می توان به عنوان نقطه عطف تاریخی در این دوران یاد نمود.

حاکمیت کلیسا وآثار محدود کننده آن

در طول قرون سوم و چهارم جمع کثیری به آیین مسیح روی آوردند و امنا و پیشوایان دین به تدریج قدرت سیاسی و  مذهبی را در دست گرفتند. در این راه، اندیشه های فلسفی متناسب نیز بدین ترتیب بکار گرفته شد که کلیسا نه تنها جامعه ای است که آزادانه توسط اعضای آن پایه ریزی نشده است بلکه ریشه خدایی دارد. بر این اساس یک مسیحی وابسته به سه جامعه ناشی از اراده خداوندی است.

این مقامات روحانی با عنوان کردن این اندیشه که فرمانروایان برگزیدگان خدا هستند، ضمن برخورداری از حمایت آنها نفوذ قابل توجهی در ساختار سیاسی جدا کنند.

با این حال رفتار و عقاید روحانیان در آن زمان چون شکنجه ها و عملکرد آنان برای مبارزه با کفر و... از جمله سیاهکاری های قرون وسطی به شمار می رود که در طول آن، عقل در قید و بند فکر اسیر و دانش عقیم ماند.

منشور کبیر انگلستان و حقوق اتباع

در انگلستان نظام طبقاتی " اشراف " و " عوام " سابقه بسیار طولانی را طی کرده و شمار آن هنوز رایج و متداول است. با وجود سلطنت مطلقه پادشاهان در گذشته، طبقه اشراف متشکل از درباریان، روحانیون و نجیب زادگان نیز در جای خود از نفوذ  و اعتبار برخوردار بودند، تا جایی که نوعی رقابت درونی و پنهان در مقابل سلطنت مطلقه ایجاد شد. به همین جهت، آن دسته از فرمان های پادشاه که برای این طبقه ایجاد محدودیت می کرد موجب بروز مقاومت هایی میشد.

تا اینکه فرمانی در سال 1215 توسط "جان" پادشاه وقت تحت عنوان فرمان کبیر صادر شد. در فرمان مذکور با وجود آنکه پیام اصلی آن خطاب به اشراف بود، برخی از حقوق و آزادی های فردی مشاهده میشود، که برخورداری از آن بسیار فراتر از این طبقه ممتازه رفته و افراد عادی را نیز بهره مند کرده است. مندرجات مربوط به اصلاح سازمان های عمومی و اداری را می توان موید این ادعا دانست.

از رنانس تا نهضت حقوق بشر

رنسانس یا تجدید حیات علم و ادب، آن قسمت از تاریخ مغرب زمین است که از برکت نهضت علمی و طلوع ستاره گان دانش، در آن وقایع مهمی در اروپا رخ داد. گفته می شود، تسلط مسلمین بر جنوب اروپا و در نتیجه برافروخته شدن مشعل آزادی فکر در اسپانیا از یک سو و مهاجرت فضلای یونان به اروپا به خاطر اشغال قسطنطنیه توسط ترکان عثمانی و در نتیجه دسترسی اروپاییان به دانش قدیم یونان و افزایش آگاهی آنان در آن دوره، پس از عبور از تاریخ تاریک قرون وسطی، جهانبینی جدیدی اروپا را فرا گرفت. کاهش حاکمیت کلیسا و افزایش نفوس علم زمینه را برای درک منزلت خدا دادی و رشد فردیت انسان فراهم کرد و فلسفه جدید با تاکیید بر اصالت فرد شکل گرفت و اندیشمندانی همچون جان لاک، اندیشه حقوق طبیعی، قرارداد اجتماعی و حکومت مدنی را ترویج کردند.

نهضت رنسانس که در جریان قرن 15 در ایتالیا آغاز شد، به تدریج ادبیات و اندیشه های سیاسی، سراسر اروپا را فراگرفت و انسان گرایی مبنای نظام اجتماعی و ساختار سیاسی سامان گردید.

عصر روشنگری و انقلابات حقوق بشر

در سال های پایانی نهضت رنسانس در اواسط قرن شانزدهم، نهضت اصلاح دینی، به عنوان عاملی در تحول " الهیات" حرکت علمی و فرهنگی رنسانس را تکامل بخشید. تعلیمات " لوتر" و "کالون" نقش عمده ای در رهایی فرد از تسلط کلیسای کاتولیک و خارج کردن تفسیر دین از انحصار عده ای محدود، یعنی روحانیون مسیحی، ایفا کردند. متفکران نهضت اصلاح دینی، مبدع ذهن گرایی مطلق و فرد گرایی محسوب میشوند؛ مبدع ذهن گرایی به این دلیل که نقش وجدان را در همه ارزش های فردی و باور های اجتماعی برجسته می سازند و مبتکر فرد باوری،  از این لحاظ که از طرفی به رشد داوری انتقادی یاری کرده و از طرف دیگر، هر گونه اقتدار و مرجعیتی را سوی آنچه انسان از طریق وجدان خویش دریافته انکار می کنند.

اعلامیه استقلال آمریکا و ره آوردهای حقوق بشری آن

وقایع و حوادث سیاسی و آرمان آزادیخواهانه قرن هفدهم مردم انگلستان ره آورد حقوق و آزادی های فردی ناشی از این جریانات را می توان الهام بخش مهاجران انگلیسی و اهالی مستعمرات انگلیس در آمریکا برای مبارزه علیه انگلیس در آن سامان دانست. از برکت این تحول شگرف بود که آزادی های فردی و اجتماعی تسجیل و بنای مستحکم استقلال و حاکمیت ملی برای مردم این سامان پایه ریزی شد.

در جریان سریع این تحول و حتی قبل از اعلامیه حقوق یک هزار و ششصد و هشتاد و نه انگلیس، در سال 1636 در ایالات پلیموت قانونی به تصویب رسید که بر اساس آن پایه ای از حقوق و آزادی های فردی و لزوم احترام به آنها مورد تاکیید قرار گرفت. همچنان در دسمامبر 1641 در ایالات ماساچوست قانونی به قلم یکی از حقوق دانان سیاست مدار بنام " ناتانیل وارد " تنظیم به نام منشور "آزادی ها" تصویب شد به این مقدمه شروع میشد:

" برخور

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





 

آخرین مطالب

ابربرچسبها

خبرنامه

با واردکردن آدرس ایمیل تان در کادر زیر آخرین کتابها را در ایمیل تان تحویل بگیرید :

لطفا اول ایمیلتان .wwwنگذارید .